۱۳۹۰/۰۶/۱۱

چکیده تاریخ فرگشت (تکامل) انسان

به نظر من هیچ زبانی بهتر از دانش روز نمی تواند مشکل نادانی و ناآگاهی را که زاده باور به خرافه‌ها است از میان بردارد. آشنایی با دانش روز و واقعیت علمی انسان راهی است به سوی خردگرایی و در نتیجه آزادگی. چکیده را در اینجا ببینید.




۱۳۹۰/۰۵/۳۰

مومیایی

شاه سی سال پیش مرد و پادشاهی هم با وی مرد. پس از آن سلطنت آخوندی آمد که هرچند بدتر از نسخه پیشین بود، اما دلیلی برای خوب بودن سیستم قبلی نیست. در ضمن روی کار آمدن جمهوری اسلامی هم نتیجه دیکتاتوری شاه و از میان بردن نیروهای ملی و روشنفکران واقعی از یک سو و سازش با روحانیت و حتی میدان دادن به آنها به بهانه مبارزه با کمونیسم از سوی دیگر بود. از همه بدتر کودتا علیه مصدق و از میان برداشتن تنها شانس برقراری یک دموکراسی واقعی،  آن هم با کمک نیروهای خارجی ذی‌نفع در مساله نفت، پرونده دیگری از جنایت و خیانت شاه بر علیه ایران و ایرانی است.

این آقایی هم که خود را پس از سی سال از اضمحلال پادشاهی بیخودی شاهزاده می‌خواند و رویای نهاد پادشاهی در سر دارد، بهتر است اول بیاید و توضیح دهد که منظورش از این که گفته کودتای پدرش علیه مصدق کودتا نبوده چیست و جریان کودتا  داستانی بیش نیست یعنی چه؟ این همه آدم که در اثر آن کودتای ننگین کشته،  فراری، یا زندانی شدند را فراموش کرده؟ چه کسی دکتر فاطمی را که نفت را برای این کشور ملی کرد در حال بیماری تیرباران کرد؟ ماجرای سرگرد سخایی در کرمان چه می‌شود؟ همدستی با شعبان بی‌مخ و آیت اله کاشانی چه؟ افسوس بر ملتی که پیشینه خود را به یاد ندارد و بارها از یک سوراخ گزیده می‌شود. نگاهی به کتاب معمای هویدا عباس میلانی بیندازید تا بدانید پیش از انقلاب در این مملکت چه خبر بوده و گول این را که زمان شاه همه چیز عالی بوده، چون پس از انقلاب بدتر شده را نخورید.


۱۳۹۰/۰۵/۲۸

لالایی

در جنایتکاری رژیم اسد شکی نیست. اما یکی نیست به ترکیه بگوید شما که لالایی بلدی چرا خودت کردهای ترکیه و عراق را بمباران می‌کنی، به توپ می‌بندی و می‌کشی؟!


میرداماد

برای چندمین بار چشمم افتاد به داستان میرداماد و سوزاندن دست برای تجاوز نکردن به دختر پادشاه در اینجا

نمی دونم این داستان واقعی هست یا نه. اما اگر باشه و این همه عالیه جالبه کردن دوستان نشان دهنده فاجعه ای است در جامعه ما. یعنی ما به عنوان یک انسان در سده ۲۱ نمی توانیم تصور کنیم یک زن و مرد که همسر یا شریک زندگی هم نیستند بتوانند شبی را زیر یک سقف بگذرانند بی آن که که به رابطه جنسی با یکدیگر فکر کنند؟! تا جایی که لازم باشد یکی خود را به صورت سادیستیک شکنجه کند که سراغ این کار نرود؟! به خدا زشت است برای ما با فرهنگی هزاران ساله که به این داستان و این طرز فکر افتخار می کنیم در حالی که در کشورهای پیشرفته این مساله برای مدت زیادی است که حل شده است.


۱۳۹۰/۰۴/۳۰

روزه

روزه‌داری برای این که حال گرسنگان را بدانیم، مانند این است که ایدز بگیریم، برای این که حال کسانی که ایدز دارند را درک کنیم! بگذریم این همه روزه‌داری تا کنون گرسنگان هیچ یک از کشورهای اسلامی را سیر نکرده است. اگر روزه گرفتن خوب بودُ این همه پزشک و دانشمند زیست شناس و علوم بهداشت در دنیا یک مقاله درباره سودمندی آن می‌نوشتند. چگونه است که هنگامی که می‌خواهیم خود را درست درمان کنیم، پیش پزشکی می‌رویم که بر پایه دانش پزشکی روز کار می‌کند، اما وقتی می‌خواهیم سودمندی روزه را ثابت کنیم، معیارمان می شود آن که آخوندهای حوزه می گویند؟! دیندار را چاره‌ای نیست جز چشم‌پوشی از حقیقت برای ماستمالی ایمان!




سرآغاز

درود!

این نخستین نوشته من در اینجاست.
امیدوارم به زودی بیشتر بنویسم.