۱۳۹۱/۱۲/۰۱

دار و دسته

من به هیچ حزب٬ دسته یا گروه سیاسی تعلق یا وابستگی ندارم. مانند بسیاری تنها دغدغه من آزادی ایران از استبداد و رسیدن آن به دموکراسی است. افزون بر آن فکر می کنم که بر خلاف رژیم گذشته که در نهایت و هرچند دیر بالاخره راضی به سازش با مخالفان شد و حتی بختیار از جبهه ملی به نخست  وزیری رسید و ساواک منحل گردید و ارتش عملا به حال خود واگذار شد٬ نظام اسلامی راضی به سازش نخواهد بود و در صورت نیاز دست به کشتار و خونریزی خواهد زد. البته من فکر می کنم اگر روزی بیش از سی درصد مردم ایران در شهرهای بزرگ به صورت هماهنگ به خیابان بیایند و همه مکانهای اصلی حکومتی را محاصره کرده و از کار بیندازند٬ عملا حاکمان چاره ای جز فرار نخواهند داشت، فرصتی که رهبران جنبش در سال ۸۸ از دست دادند.

به گمانم متهم کردن هر کسی به دلیل انتقادش از رضا پهلوی و منسوب کردن وی به این و آن از جمله جمهوری اسلامی دو معنی دارد: (۱) کسانی که این کار را می کنند باور ندارند که جز آنها و چند گروه دیگر مخالف یا موافق رژیم کنونی٬ نیروی سیاسی یا اندیشه سیاسی دیگری وجود داشته باشد. (۲) این که پشت کسی متحد شویم که این رژیم را ببریم٬ دقیقا همان استدلالی است که سی سال پیش باعث شد همه پشت سر خمینی بروند٬ با این که بسیاری می‌دانستند او فردی مستبد و مخالف آزادی است. نتیجه هم که روشن است. ما نباید به هیچ بهانه ای، یک اشتباه را تکرار کنیم.

پس از صد سال تلاش برای آزادی و چند انقلاب و کودتا، باید این اندازه تجربه پیدا کرده باشیم که هواداری احساسی ما را به جایی نخواهد برد، جز این که این دور باطل را بازتولید کند.