۱۳۹۲/۰۳/۱۴

عارف

گفته شده که در انتصابات ۹۲، در واقع یک کاندیدا تایید شده منتها با ۸ چهره (به قول بنی‌صدر). اگر همه این ۸ نفر واقعا این نظام را قبول دارند و از عملکرد کلی آن دفاع می‌کنند، حالا چه در ظاهر و چه در باطن، این حرف واقعا درست است. می‌دانم که کسی چون عارف را باید از دیگران جدا کرد، چون دست کم تا آنجا که ما می‌دانیم، هیچگاه در پست‌های امنیتی یا اطلاعاتی نبوده است. از سوی دیگر تنها کسی است که دکترا و مدرکش واقعا معتبر است و قلابی نیست (به جز ولایتی که حسابش جداست و واقعا آدم ناجوری است). گمان هم نمی‌کنم از نظر مالی فسادی در کار عارف باشد که اگر بود در زمان وزارت یا معاونتش در دوان خاتمی کله‌ پایش می‌کردند.

اما دیروز که دیدم در مترو درباره اهمیت پشتیبانی از سوریه و حزب‌اله لبنان صحبت می‌کرد، حالم حسابی گرفته شد. نه برای عارف، بلکه برای کشوری که درس خوانده استنفوردش هم با این ضریب هوشی بالا، نه تنها باید قیافه‌اش را زشت کند و به زور ته‌ریشی بگذارد تا خودی به نظر برسد، بلکه باید این گونه حرف‌های غیرمنطقی و ضد منافع ملی رهبر دیوانه کشور را تکرار کند. البته در فیلم تبلیغاتی‌اش هم عارف بارها عنوان کرد که در شهر «مذهبی» یزد و در خانواده‌ای «مذهبی» و در محیطی «مذهبی» به صورت «مذهبی» بار آمده! من نمی‌دانم این همه پافشاری بر این مذهبی که همه بدبختی‌های اصلی امروز ما از آن است یعنی چه؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر