در نوشته پیش درباره اهمیت برنامهریزی گفتم که موضوع اصلی رای دادن یا ندادن نیست، بلکه داشتن برنامهای برای پیگیری مطالبات مدنی در راستای رسیدن به آزادی و دموکراسی است. این سردرگمی در میان شهروندان ایرانی در انتخابات پیش رو، مدیون اپوزوسیون ناکارامد ماست که حتی نمیتواند مردم را بر روی یکی از گزینههای مشارکت یا تحریم متحد کند. دلیل اصلی هم همان گونه که اشاره شد، نداشتن برنامه است.
اول این که خود نیروهای اپوزسیون نمیتوانند یا نمیخواهند علی رغم دیدگاه مخالف، بر سر یک استراتژی واحد متحد شوند. دوم این که به دلیل اشتباههای فراوان در رهبری جنبشهای مردمی، کارایی خود در جذب و راهبری مخاطبان را از دست دادهاند. سوم این که دسترسی آنها به شهروندان، به دست جمهوری اسلامی با سانسور و بایکوت محدود شده و در طی سالیان گذشته، با وجود پیشرفت چشمگیر فناوریهای رسانهای، همبستگی و تلاش جدی برای پدید آوردن راههای ارتباطی مطمئن و فراگیر صورت نگرفته است.
نگاهی بیندازید به برنامهریزی اصلاحطلبان
در انتخابات پیش رو
- نیروهایی که امروزه شدهاند تنها بخشی از مخالفان نیمبند که امکان حضور در انتخابات را دارند. اول این که تا مدتها معلوم نبود که میخواهند در انتخابات شرکت کنند یا نه. بعد مشخص نبود که نامزد اصلی آنها کیست. وقتی هم که هاشمی آمد، آن قدر دیر شده بود که که زمانی برای شکلگیری یک حرکت اعتراضی در پاسخ به رد صلاحیتاش نماند. بماند که هاشمی چه اندازه انتخاب نامطلوبی است و فقط به صرف گزینه بد در برابر بدتر، مردم میخواستند او را بیاورند. این هم بماند که اعتراض روی رد صلاحیت بسی سادهتر و عملیتر از اعتراض به نتایج است. چون حتی وقتی مطمئن هستیم که تقلب شده، به دلیل نبود سامانههای مدنی و دادگستری بیطرف در ایران، پیگیری و اثبات قانونی تقلب سختتر است. اما روی رد صلاحیت که یک ماجرای آری یا نه بود، خیلی بهتر میشد بسیج عمومی راه انداخت.
اکنون هم که یک نامزد اصلاحطلب (عارف از طیف راست اصلاحطلبی) و یک نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان (روحانی که عملا یک اصولگرای میانهرو است) به میدان آمده، بگذریم که تبلیغات موثر و فراگیر نداشتند و در مناظره و فیلمهای مستند انتخاباتی هم حتی در چارچوب تحمیل شده، چنگی به دل نمیزدند، اما از همه بدتر که نمیتوانند ائتلاف کنند. در روزهای گذشته ستادها و هواداران روحانی بارها اعلام کردهاند که عارف به سود روحانی کنار خواهد رفت، در حالی که این موضوع بارها از سوی عارف رد شده است. یعنی هنوز هم در دقیقه ۹۰ معلوم نیست که برنامه چیست و این همه سردرگمی در کار این گروه دیده میشود. اینها حتی یک ارگان رسمی آنلاین ندارند که بشود از روی آن مطمئن شد کدام خبر درست است. هر خبرگزاری یک چیزی میگوید و در مقابل دیگری تکذیب میکند. به هر حال تا به این لحظه تارنمای دکتر عارف هنوز خبری مبنی بر کنارهگیری نزده که هیچ بلکه آخرین نوشته رد کردن خبر ائتلاف است!
به گذشته که نگاه کنیم میبینم که همان داستان انتخابات ۸۸ که نیروهای اپوزوسیون بیبرنامه بودند و با این که میدانستند احتمال زیادی برای تقلب هست، هیچ برنامه ویژهای برای پیشگیری از آن و پیگیری مطالبات پس از آن نداشتند. اگر جنبش خودجوش مردم نبود که همان اعتراضها هم شکل نمیگرفت. بگذریم که به دلیل نبود رهبری مناسب جنبش فروکش کرد و عملا به نتیجه نرسید. امیدوارم فراخواندن مردم به شرکت دوباره در انتخابات آنها را دوباره گوشت قربانی دم توپ نظام نکند، آن هم بدون برنامه که سرانجامی هم نداشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر