بیشتر کارشناسان پیشبینی میکردند که در این دوره هم نظام به تقلب و دست بردن در رای مردم روی آورد. من هم گمان میکردم رویه دور پیش ادامه پیدا کند، ولی به شکلی حرفهایتر و باورپذیرتر. اما این گونه نشد. در واقع نظام راه دیگری را برگزید که به نظر من یک معنی دارد. مساله اصلی این است که نظام همچنان به دنبال پیگیری برنامه هسته است. به این دلیل که هدفش به دست آوردن توان جنگی اتمی - دست کم به صورت دفاعی - است تا بتواند خود را در برابر یورش فرنگیها نگهدارد. به این معنی که اگر نظام چنگافزار هستهای در دست داشته باشد، غربیها - به ویژه آمریکا و اسراییل - هوس حمله به ایران را از سر به در خواهند کرد و بدین ترتیب بقای نظام تضمین خواهد شد. این یعنی توانایی ایستادگی در برابر فشار جدی خارجی.
از سوی دیگر برای خامنهای و اطرافیانش مهم نیست که چه بر سر مردم میآید و انها تقریبا - به دلیل توهم - مطمین شدهاند که میتوانند فشار داخلی یعنی شورشهای مردمی را - هرچند به سختی - کنترل کرده و سرکوب کنند. برای همین چندان نگران وضعیت اقتصادی کشور یا ارتباط دوجانبه آن با دنیای خارج نیستند. از این دید ایران برای آنها نهایتا به کره شمالی تبدیل خواهد شد.
اما انتخاب روحانی که اصولگرایی میانهرو و با سابقه امنیتی-نظامی است و از افراد نزدیک به رهبر است که به سادگی از فیلتر شورای نگهبان رد شده، در راستای خرید زمان برای ادامه - هرچند موقت - برنامه اتمی است. در واقع با آمدن امثال جلیلی یا قالیباف خطر حمله نظامی و آسیبدیدن زیرساختهای اصلی این برنامه وجود داشت که با آمدن روحانی - به ویژه که به نظر میرسد با رای مردم روی کار آمده - این موضوع دستکم یک تا دو سال و در حالت خوشبینانه - البته برای نظام - تا ۴ یا حتی ۸ سال به تاخیر میافتد. در طی این دوره جمهوری اسلامی میتواند به آشکار یا - همچون گذشته مخفیانه - در راستای رسیدن به هدف نهایی برنامه خود را پیش ببرد.
افزون بر آن این گزینش - به ویژه با اعلام نتایج مربوط به آرای صندوق ۱۱۰ - نشان خواهد داد که علیرغم این که رای رهبری به جلیلی بوده، اما نام روحانی از صندوق به درامده. به گمانم تیم رهبری خواستهاند با این تیر چند نشان را بزنند. نخست آن که وانمود کنند در سال ۸۸ تقلبی در کار نبوده است و رایها خوانده شده، هرچند که نحوه شمارش آرا در این دوره به خودی خود این فرضیه را - که در انتخابات ۸۸ تقلب شده بود - تایید میکند. البته شواهد فراوان دیگری هم برای آن هست. نیز این که همچنان خونخواهی و دادستانی از کسانی که خون مردم را ریختند و ایشان را زندانی و شکنجه کردند پای برجاست. دوم آن که با شادی و پایکوبی انرژی مردمی که گمان میکنند با خوانده شدن رایشان امتیازی به آنها داده شده - در صورتی که خوانده شدن رای یک حق است و نه یک امتیاز، - دست کم بخشی از - انرژی فیزیکی و روانی انباشته در مخالفت با نظام تخلیه خواهد شد. در کنار این گزینه نظام میتواند با خیال راحتتر زندانیهای سیاسی به ویژه موسوی و کروبی را آزاد کند که با وجود رییس جمهور منتخب، آنها دیگر ادعایی نمیتوانند داشته باشند. چهارم این که تیم رهبری بخش زیادی از خرابیها و نابسامانیهای کنونی را گردن دولت احمدینژاد خواهند انداخت و وی را مسوول اصلی قلمداد خواهد کرد. به این ترتیب رهبر تلاش میکند پای خود را از آن ماجراها به آرامی بیرون بکشد.
همه اینها بستگی دارد به آینده کار روحانی. با توجه به آن چه که درباره وی گفتیم اگر وی نتواند در کوتاه مدت به شکل قابل توجهی از مشکلات، به ویژه در مساله هستهای، بکاهد - که خود نیازمند رویارویی با باند رهبری و سپاه است - به زودی برنامهریزی رهبر انقلاب نقش بر آب خواهد شد و مطمینا نتایج مورد نظر وی به دست نخواهد آمد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر